فرشته طائرپور در قالب نوشتاری که در اختیار ایسنا گذاشت،نوشت:« کلیه سینماگران و هنرمندان در عرصههای مختلف باید این واقعیت را بپذیرند که هر چقدر هم چهرههای ویژه و بیبدیلی باشند، از نظر سازمان امور مالیاتی، صرفا یک «مودی» و مکلف به انجام تکالیف قانونی هستند.
یعنی ما سینماگران و سایر فعالان حوزههای تئاتر، موسیقی، انتشارات، هنرهای تجسمی و رسانهها (که قانونا به موجب بند ل ماده 139 قانون مالیاتهای مستقیم، معاف از پرداخت مالیات اعلام شدهایم) چه در سال گذشته کار کرده باشیم، چه نکرده باشیم؛ چه بابت کارمان در سال گذشته، تمام یا بخشی از دستمزدمان را به موقع گرفته باشیم، چه نگرفته باشیم، چه طعم سود، یا لااقل بازگشت اصل سرمایهگذاریمان را در حوزههای فیلمسازی و سالنسازی و... چشیده باشیم، چه مغبون و حسرت به دل مانده باشیم؛ چه عضو خانه سینما یا نهاد صنفی دیگری مرتبط با حرفه خود باشیم، چه نباشیم، چه معاف باشیم، چه نباشیم، چه ممیزان مالیاتی رد ما را پیدا کرده باشند، چه ما را نشناسند، چه خوشمان بیاید، چه نیاید، چه منطقی بدانیم، چه ندانیم، چه از اوضاع مالی و اجتماعی خود راضی باشیم، چه نباشیم، چه از فرایند شمولیت یا معافیت مالیاتی باخبر باشیم چه نباشیم، چه ماه مالیاتی، تیرماه تابستانی باشد چه خرداد پر از تعطیلی... باید اظهارنامه مالیاتی مربوط به فعالیت یا عدم فعالیت سال قبل خود را در مهلت مقرر، پر کنیم و به حوزه مربوطه ارسال نماییم.
تا چند سال پیش، این کار به شیوه دستی و پستی انجام میشد و سه، چهار سال «خانه سینما» با تهیه فرمها و زدن مهر معافیت روی آنها و حضور برخی افراد مطلع از میان همکاران، تسهیلاتی را برای اعضای خود فراهم کرد تا هم در حوزههای مختلف مالیاتی سرگردان نشوند و هم به تدریج با تکالیف مالیاتی خود آشنا شوند.
با اینترنتی شدن این فرایند ( که البته هنوز و همچنان برای خود سازمان امور مالیاتی هم ابهامات و موانعی دارد چه رسد به مودیان از همه جا بیخبر) و با فعال شدن کافی نتها به عنوان مراکز مورد تأیید سازمان مالیاتی، مشکلات ما شکل دیگری پیدا کردند. کافینتها الزاما و عموما اطلاعات کافی از نوع و قوانین مربوط به فعالیتهای سینمایی و هنری نداشتند و در نتیجه با جابهجا نوشتن درآمدهای مودیان سینمایی و یا انتخاب گروه اشتباه برای آنان، ناخواسته موجبات محرومیت خیلیها را از معافیت مالیاتیشان فراهم کردند. در نتیجه انبوهی از پروندههایی که صاحبان آنها اظهارنامههایشان به اشتباه پر شده بود، روانه هیاتهای حل اختلاف شدند و تقریبا هفتهای در سالهای گذشته نبود که دهها پرونده سینمایی و هنری در هیاتهای حل اختلاف مالیاتی، با حضور نمایندگان «خانه سینما» مطرح نشود.
خوشبختانه با تجمیع پروندههای سینمایی در یک حوزه ویژه (میدان شعاع) و دو هیات ویژه در اداره کل حل اختلاف مالیاتهای مرکز (خیابان مطهری)، هم شناخت نمایندگان سینمایی امور مالیاتی نسبت به ماهیت فعالیت سینماگران افزایش یافت و هم نمایندگان خانه سینما توانستند در هیاتهای سه نفره حل اختلاف شرکت کنند. از سوی دیگر تشکیل مجدد کارگروهی مشترک بین خانه سینما و ارشاد و سازمان مالیاتی، برای تحلیل و پیگیری مسائل و قوانین مالیاتی سینماگران در کمیسیونها و ادارات مختلف سازمان مالیاتی، موجب شد پیشرفتهایی در زمینه درک متقابل سینما از مالیات و سازمان مالیاتی از سینما حاصل شود که البته هنوز در مواردی به نتیجه مطلوب نرسیده و در دست پیگیری است.
طی سه سال اخیر، به درخواست خانه سینما از سازمان امور مالیاتی در ماه مالیاتی، سامانهای اینترنتی جهت مراجعه مودیان سینمایی و هنری در این خانه ایجاد شد تا سینماگران به جای مراجعه به کافی نتهای عمومی به خانه صنفی خود بیایند و با کمک و راهنمایی افراد مطلع، به تنظیم و ارسال اظهارنامه خود اقدام کنند.
خوشبختانه امسال با تغییری در انتخاب تیم اجرایی و حضور یکی از مطلعترین مشاوران امور مالیاتی در سامانه خانه سینما و همچنین پیاده کردن یک سیستم خطی کارا برای پر کردن اظهارنامه، سرعت و دقت بیشتری در این کار ایجاد شده است. لذا به همه همکاران سینمایی توصیه میکنم که از این تسهیلات استفاده کرده و انجام این تکلیف قانونی را که شرط اصلی استفاده همه ما از معافیت مالیاتی است، به روزهای آخر خردادماه موکول نکنند.
سینماگرانی که طی سالهای اخیر در هیئتهای حل اختلاف حضور پیدا کردهاند، متوجه شدهاند که چقدر بین شرایط کسانی که اظهارنامه دادهاند و آنها که اظهارنامه ندادهاند تفاوت وجود دارد.
یادم میاید دو سال پیش یکی از بازیگران سرشناس تلویزیون و سینما به دلیل پر نکردن اظهارنامه با مالیاتی 200 میلیونی مواجه شده بود. وقتی از او پرسیدم چرا اظهارنامه ندادی، گفت دوستان توصیه کردند نگذارم اداره مالیات ردی از من پیدا کنند، گرفتار میشوم. نمیدانم آن دوستان به جبران توصیه اشتباهشان سرانجام چه کمکی به این بازیگر کردند و چه بخشی از مالیات او را متقبل شدند اما میدانم که اگر اظهارنامه داده بود، حتما در هیئت حل اختلاف میتوانستیم کمکش کنیم.
البته متأسفانه هنوز در مواردی با سازمان امور مالیاتی دچار اختلاف نظر یا اختلاف روش هستیم، اما باز بودن باب گفتگو با مدیران بالادستی راه امید را به روی ما بازنگه داشته است.»
طائرپور در بخش پایانی نوشتارش آورده است:«ما درک میکنیم که دولت گرفتار و کم درآمد کنونی با این تحریمهای نفس بر، مجبورست به راه حل اخذ مالیات از مردم فکر کند. ضمن آرزوی موفقیت برای دولت در گرفتن مالیات از اشخاص حقیقی و حقوقی متعددی که واقعا موفق به کسب درآمدهای کلان در کشور هستند، خوبست به این واقعیت هم توجه کنیم که سینماگران و هنرمندان ایرانی در طول چهل سال گذشته براساس تمایل و توان شخصی، خلاقترین و موثرترین تولیدکنندگان آثار ملی و ماندگار بودهاند و با اشتغالزایی و تحمل انواع تخریبهای روانی و خسارتهای مالی، عاشقانه به تولید جهانیترین محصولات وطنی پرداختهاند و خسارتش را هم تحمل کردهاند. کدام منطق میگوید تولید پوشاک و یخچال و خودرو، تولید ملی است، اما تولید فیلم و آثار ادبی و هنری این تعریف را ندارد؟
سازمان امور مالیاتی، مدیریت اقتصادی کشور و اساسا دولت که همواره در امر تبلیغ و آگاهی بخشی ناکارآمدی تاریخی داشته و دارند، اگر شناخت و باور عمیقتری نسبت به نقش، ضرورت و قدرتهای هنر و فرهنگ در جامعه پیدا کنند، حتما تسهیلات بیشتری را برای این جمعیت کوچک و کم درآمد، اما مهم و موثر، طراحی خواهند کرد.
به هر حال چه سازمان امور مالیاتی با ما جفا کند، چه وفا، ما باید اظهارنامههای مالیاتیمان را تنظیم و تسلیم کنیم و تا وضع مان بدتر نشود و ناگهان مواجه با برگ تشخیصهایی از سوی ممیزان نشویم که بر «درنیامد»های ما مالیات بریدهاند.»